مردخای (در عبری:מָרְדֳּכַי مُردُخای به معنی «مرد کوچک» یا «پرسنده مردوک») از شخصیتهای کتوبیم در تنخ یهودی و عهد عتیق در انجیل است که نخستین بار نامش در کتاب استر ذکر شدهاست. مردخای پسر یائیر پسر شمعی پسر قیش از طایفه بنیامین بود که همراه با یکنیا، پادشاه یهودیه در سال ۵۹۷ قبل از میلاد، اورشلیم را ترک گفته بود.[۱] مردخای در تختگاه شوش اقامت گزید و دختر عمویش هَدَسه را که پدرش ابیحایل را از دست داده بود؛ به فرزندخواندگی پذیرفت. پس از خلع وشتی همسر اخشورش از مقامش، مردخای هدسه یا استر را به زنی به پادشاه داد و از دخترعمویش خواست که هویت یهودی خود را نزد پادشاه آشکار نکند.[۲] هنگامی که بیثان و تیرش تصمیم به قتل اخشورش گرفتند، مردخای از ماجرا اطلاع یافت و آن را به استر اطلاع داد؛ استر نیز ماجرا را به اسم مردخای به پادشاه اطلاع داد. با به دار آویخته شدن بیثان و تیرش، مردخای مسؤولیت مهمی در شاهنشاهی ایران برعهده گرفت و نامش در کتاب تاریخ پادشاه نوشته شد. وقتی اخشورش هامان پسر همداتای اجاجی را به نخستوزیری برگزید، مردخای که یهودی بود از سجده کردن به هامان امتناع کرد.[۳] این کار مردخای، هامان را نسبت به یهودیان بدبین کرد؛ به طوری که پادشاه را برای قتل تمام یهودیان شاهنشاهی راضی کرد.[۴] وقتی مردخای از فرمان هامان آگاه شد با لباس مندرس به قصر پادشاه آمد و از ملکه استر درخواست میانجیگری کرد.[۵] با میانجیگری استر، مردخای به مقام والایی رسید و هامان اعدام شد.یهودیان به یادآوری روز اعدام هامان و ترفیع مردخای، هر ساله پوریم را جشن میگیرند.[۶] هر چند در عهد عتیق به پیامبری مردخای اشارهای نرفتهاست، در تلمود او پیامبری دانسته شدهاست که در سال دوم پادشاهی داریوش به نبوت رسید.[۷] احتمال میرود زمانی که گزارشهای کتاب استر روی داد، مردخای ۵۰ ساله بوده باشد. بقعه منسوب به استر و مردخای در شهر همدان ایران واقع است.
نظرات شما عزیزان:
|