زئوس (به یونانی: Ζεύς) و (به انگلیسی: Zeus) در اسطورههای یونان، پادشاه خدایان است. معادل آن در اسطورههای رومی ژوپیتر و در دین کرتیان ولخانوس است. نام زئوس مربوط است به کلمهٔ یونانی dios به معنی «درخشان». از دیگر نشانههای او همانند آذرخش میتوان به عصای سلطنتی، عقاب و سپره او (ساخته شده از پوست بز املتیا) اشاره کرد.
زئوس جوانترین فرزند رئا و کرونوس بود. او بزرگترین فرمانروای کوه المپ و معبد تمام خدایانی که در آنجا بنا شده بودند، بود. با بودن بزرگترین حکمفرما او قانون، عدالت و معنویت را تعیین مینمود، و این مسئله او را رهبر روحانی خدایان و انسانها نمود. زئوس خدای آسمانها و ملکوت اعلا بود و خدای باران و آورنده ی ابرها که بر آذرخش یا صاعقه ی هراس انگیز نیز فرمان میراند. قدرتش برتر از قدرت تمامی خدایان دیگر بود. در داستان ایلیاد وی به خانواده اش چنین می گوید: «من قدرتمندترین هستم. بیازمایید تا بر شما آشکار شود. طنابی از طلا به آسمان ببندید و آن را استوار نگه دارید، تمامی خدایان و الهه ها. شما نمی توانید زئوس را فرود آورید. اما من اگر بخواهم شما را به زیر بکشم، آنگاه خواهم توانست. من طناب را به کنگره ی اولمپ استوار می بندم و همه در هوا آویزان خواهند ماند، آری، هم زمین و هم دریا.»
با وجود این، زئوس نه قادر متعال بود و نه دانای کل. هم میشد با او به مخالفت برخاست و هم او را فریفت. در ایلیاد پوزئیدون، و نیز هِرا، او را می فریبند. گهگاه سخن از این می رود که قدرت مرموز و اسرار آمیز، یعنی سرنوشت یا تقدیر از زئوس نیرومندتر بوده است. هومر هِرا را بر می انگیزد تا با لحنی سرزنش آمیز از او بپرسد که آیا می تواند انسانی را که تقدیر محکوم به مرگ کرده است دوباره زنده کند یا نه؟
اورا سمبول یا نماد عاشق پیشگی و نرد عشق باختن با زنان بی شمار و حیله گری های گوناگون برای پنهان ساختن خیانت هایی که به همسرش می کرد معرفی کرده اند. در برابر این پرسش که چرا این کردارها را به سرور و فرمانروای کل خدایان نسبت داده اند، محققان و دانش پژوهان گفته اند که زئوسی که در آوازها و داستانها از او یاد می شود آمیزه ای است از تمامی خدایان. هرگاه پرستش وی به شهری می رسید که خود خدایی فرمانروا داشت، آن دو به تدریج در هم ادغام می شدند. همسر آن خدا نیز به زئوس می رسید. اما نتیجه ناخوشایند بود و یونانیان ادوار بعد این گونه عشقبازی و شهوترانی بی پایان را نپسندیدند.[۱]
در هنر، معمولاً زئوس به مانند یک مرد میان سال همراه با ریش اما دارای چهرهای جوان و دارای نیرو تصویر میشد. او بسیار شاهوار و با ابهت به نظر میرسید. نقاشان و هنرمندان سعی در بازسازی قدرت زئوس در کارهای خود دارند، معمولاً با دادن حالتی که گویا در حال پرتاب کردن آذرخش خود است. مجسمههای زیادی از زئوس وجود دارد، اما بدون شک زئوس آرتیمیزیوم زیباترین آنهاست. در گذشته گمان میشد که آن پوزئیدون است، این تندیس در موزهٔ ملی باستانشناسی آتن قابل دیدن است.
نظرات شما عزیزان:
|